” مدیریت شهری… اتاق فکر”
در حوزه مدیریت، زمانیکه تمرکز مدیران مسئول صرفا بر روی مسائل و موضوعات اجرایی و روز مره باشد، یا اینکه مدیران درگیر یک سری از امور از پیش تعیین شده و روال گشته باشند، مانند شرکت در نشست ها و جلسات، که تعداد ان ها کم هم نیست، و یا در وضعیت انجام امور اداری روزانه و مطالعه و پاسخ دادن به مکاتبات و تقاضاها و نامه نگاری ها و دید و بازدید ها قرار بگیرند، یا اینکه توان حرفه ای خود را در سه جنبه مدیریتی:
۱– تشخیص (طبقه بندی و اولویت شناسی مسائل و مشکلات موجود)
۲– استنتاج ( استدلال برای چرایی مسائل و مشکلات موجود)
۳– راه یافت و راه حل ( انجام و اقدام عملی و ممکن در مورد مسائل و مشکلات موجود) ،
را از دست به دهند و یا از دست رفته به دانند و مشکلات را پیچیده و لاینحل و خارج از توان واقتدار خود و سازمانی که مسئولیتِ مدیریت آن را بر عهده گرفته اند، قلمداد کرده و ارزیابی کنند، آن وقت ، آن حلقه طلایی که گم می شود و بر زمین می ماند، فقدان زمان و فرصت کافی است، برای اندیشیدن و تفکر، در حینانجام کار و وظیفه، برای تعیین راه یافت ها و راه حل ها، جهت عبور از مشغله موجود و همینطور چالش ها و مشکلات و موضوعاتی که، در محدوده مسئولیتِ و مدیریت، مدیران و سازمان ذیربط در قبال آن جایگاه، طبق قانون، مسئول هستند و باید پاسخگو باشند!
به طور کلی گرفتار شدنمدیران در چرخه گیر و دارهای انجام وظایف روزمره و البته قانونی، آن ها را با چالشی اساسی به نام عدم توان تبدیل ایده، آرمان و استراتژی های مدیریتی، به عمل و اجرا ، در میدان ایفای وظیفه، مواجه می کند، که میوه آن در دراز مدت، زیر سوال رفتنموقعیت های شغلی، موضوعیت، قدرت، منزلت، تصمیم ها، سیاست گزاری ها و چگونگی مدیریت کارگزاران و دست اندرکاران(مدیران) است، و در نهایت، از دست رفتن اعتماد عمومی جامعه مخاطب (شهروندان)، به مدیران منتخب خود، و برجای ماندن مشکلات و گرفتاری های مردم همچون گذشته و حتی بیشتر از قبل خواهد شد.و این همان فرجام نامیمون و ناخوشایندی است که قاعدتا هیچیک از مدیران و سیاستگزاران متعهد در دنیای مدیریت، طالب و مشتاق آن نیستند و عواقب ناشیاز آن را هم به هیچ وجه حاضر به پذیرش نبوده و نمیپسندند.
قرار گرفتن مدیران در چنین شرایط ناگوار، یکی از عیوب و آسیب های جدی در عرصه مدیریت به شمار میآید. هر چند که ممکن است شرایط نامناسب موجود و یا باقیمانده از گذشته، وضعیتی چنین غیر هنجار را برای مدیران حاضر رقمزده باشد و آنان نقش و سمت چندانی را در به وجود آمدن آن ها نداشته باشند.
بنا بر این با لحاظ شرایط ناهنجار موجود ، متولیان امر، در حوزه مدیریتی خود، بدون اینکه تظاهر به عدم توانایی خود برای حل تنش ها و مشکلات مرتبط نمایند، برای خروج از بحران و مساعد کردن اوضاع جاری، در اقدامی حسابگرایانه و تحلیل شده، دست به تشکیل و شکل دادن تشکل هایی می نمایند که اصطلاحا آن را اندیش کده یا کانونتفکر یا…، یا اتاق فکر (think tank ) می نامند. که در حال حاضر نیز در برخی از وزارتخانه ها و سازمان ها و…، در کشور شاهد فعالیت های قانون مند شده چنین اتاق هایی هستیم. تشکیل چنین اتاق هایی هر چند شاید موضوع جدید و تازه ای نباشد، لیکن نقش و تاثیری مثبت در روند ارتقای سازمان و ارائه خدمات به بخش های مختلف جامعه مخاطب را داراست. و در تعاملات اجتماعی، خدماتی، فرهنگی، اقتصادی و…، تاثیر گذار است. در این اتاق ها، که نقش آفرینندگی در تشخیص و شناخت و تعیین راه حل ها و راه کارها را در روند رفع مشکل و توسعه و توانا سازی حوزه مدیریت و سازمان و جامعه رادارد، شخصیت های شرکت کننده، اصولا افراد و شخصیت هایی از تبار خبره گان، نظریه پردازان، صاحبان تفکر و اندیشه، متخصصان، مدیران و …، می باشند که بر اساس روش هایی از قبیل:
۱– جمع اندیشی و بهره یابی حداکثری از خرد جمعی
۲– تلاش و تمرکز بر روی مسائل و مشکلات موجود و به روز
۳– اجتناب از ورود به مسائل اجرایی و سیاست گزاری ها،
به تولید فکر و تصمیم سازی بر روی مسائل و مشکلات مرتبط روز جامعه، و تشخیص و تعیین راه حل های ممکن و عملی و اولویت بندی شده، می پردازند و با معرفی و انتقال آن به مدیریت سیاست گزار و مدیران اجرایی، برای عبور موفقیت آمیز آن ها از دیوار موانع و هموار سازی چالش ها، کمک می کنند، تا اقدامات آن ها، در نهایت با ارائه خدمات مناسب به جامعه مخاطب (شهروندان)، به جلبرضایت و خرسندی مردم بیانجامد. به تعبیر دیگر اتاق فکر و ساکنان آن، برای برونرفت از مسائل و مشکلات مرتبط در حوزه مدیریت، با خلق ایده های جدید و تدوین آن ها، سیاست ها و اندیشیده های راهبردی را به برنامه هایی با قابلیت های اجرایی شدن و در اختیار مردم (شهروندان) قرار گرفتن، تبدیل و با همت مدیران مسئول عملیاتی می کنند. در اتاق های فکر، برایخلقایده ها و توسعه خلاقیت ها و افزایش توان مندی ها، به لحاظ دستیابی به راه کارها و راه یافت ها، شیوه ها و روش های مختلفی به کارگرفته می شود که یکی از مهمترین آن ها طوفانمغزی(brain storming) است. شرکت کنندگان در این اتاق ها نیز باید از خصوصیات و توانایی هایی برخوردار باشند که می توان در نوشته ای دیگر به آن پرداخت.
در هر صورت اگر مدیران شهری در کنار فعالیت های روزانه خود، فرصتی بیابند و به تشکیل چنین اتاقی هم بیاندیشند، به لحاظ بهره گرفتن از ظرفیت های موجود در نخبگان شهری، و جلب مشارکت مردمی در اداره بهتر شهر، خالی از لطف نه خواهد بود.