( سخنی با اعضای شوراي شهر تهران، به بهانه انتخاب شهردار برای تهران ) ” مدیران سیاست مدار یا سیاست مداران مدیر”

( سخنی با اعضای شوراي شهر تهران، به بهانه انتخاب شهردار برای تهران)

” مدیران سیاست مدار
یا،
سیاست مداران مدیر ”

شورای شهر تهران در ایام حاضر، روز‌های مهم و سرنوشت سازی را پشت سر می گذارد. آنطور که از اخبار مربوط به انتخاب شهردار شنیده می شود، بنظر می آید که گویا اعضای شورا، آنچه که به کم و یا هیچ انگاشته اند، تهران، مشکلات مرتبط و شهروندان تهرانی‌ است.
شاید به تعبیری، قرار است ام القرای کشور امروز مظلوم تر از همیشه، مشکلات اش کماکان در بوته فراموشی قرار گیرد.
به هر صورت، حالا که قرار است تا مدیر مادر شهر تهران، به دست شخصیت های مهم شهری برگزیده شود، چنین بنظر می رسد که برای انتخاب مدیرِ، که خواسته یا ناخواسته، الگویی برای دیگر شهر ها و شوراها در سراسر کشور است، اعضای شورا توسن تصمیم را به جد زین کرده اند تا ترجیحا به سیاست مدار گزینی در مدیریت شهری اقدام کنند نه برگزیدن مدیر سیاست مدار در امور شهرداری تهران.
نباید غفلت کرد زیرا،همه می دانند که شهرداری تهران هم اکنون از نبود مدیر سیاست مدار بیشتر در رنج است تا سیاست مدار مدیر.
بنا براین، شایسته این است که، اعضای شورا، تاَملی کرده و صبری سنجیده نمایند، تا برای طراحی مجدد تجربه شکست خورده گذشتگان، ( البته این بار موفق ان شاا…) گزینه ای را بیابند که حضورش در صندلی مدیر ارشد شهرداری تهران، خالی‌ از لطف و فایده برای شهروندان و شهرداری تهران نباشد.
زیرا اعضای شورا به عنوان نمایندگان شهروندان تهرانی‌، بنا بر خواست موکلان خود، که تامین ثبات، پایداری، رفاه و آرامش در زندگی‌شهری را از آنان مطالبه می کنند آیا بهتر نیست، بهشت را نه به بهانه معروفیت در سیاست پیشه گی افراد، بلکه به بهای پایداری و استمرار و جهاد گری در مدیریت و خدمت گزاری صادقانه و بدور از حاشیه، به مدیری خادم و مقتدر وسیاست مدار در امور شهری بسپارند.
این مهم نباید از نظر دور باشد که، شهروندان تهرانی‌ و شهر تهران تا کنون از رویکرد سیاست مدارانه مدیرانی که به خود دیده، نه تنها طرفی‌ نیکو نبسته، بلکه باید گفت، عقب رفت هم کرده است، و اگر هم از خدمات مدیری در مسند شهرداری، خدمتی به خود دیده، تحقیقا از مدیران متعهد، مجرب و سیاست ورز در مدیریت شهری، امور شهر و بینش جهادگرانه درشهرداری بوده است. یعنی مدیری که حوزه عملیات، اجرا و پیش قراولی در ارائه خدمات شبانه روزی و بدون منت را، کارشناسانه می شناخته و خادمانه به وظایف خود عمل می کرده است. نه سیاست مداران مدیر، که عمدتا متعهد به عرصه سیاست ورزی هستند و به امور سیاسی علاقه مندترند تا عرصه های سخت عملیاتی در سازمان های خدمتگزاری، همچون شهرداری تهران.
چه کسی‌‌و کدام سیاست مدار فرهیخته ای گفته است که نام‌های به هر دلیل بزرگ و احیانا موفق در امور سیاسی و در عرصه سیاست، برای مدیر بودن در شهرداری نیز، که میدان عملیات است ترجیحا مناسب تر و خدمتگزارترند.
چه بسا مدیران توانایی که هم اکنون در جمع کارکنان و مدیران سخت کوش شهرداری تهران، بدون ادعا و البته بدون سیاست پیشه گی مصطلح، به وفور وجود دارند و می توانند با اعمال سیاست در جایگاه مدیر شهر، سکان شهرداری را در اختیار بگیرند و مجدانه خدمت مطلوب کنند.مدیرانی که بسیار توانمند تر از برخی از نام‌هایی‌ هستند که امروزه، از اطراف و اکناف مطرح میشوند. مدیران لایق و شایسته ای که بدون هیچ ادعا و منت و هزینه ای، میتوانند با شناخت برتر و تمرکز بیشتر و با اولویت بهتر، نسبت به مسائل شهری و مطالبات شهروندان، کسوت مدیر شهری را براساس شایسته سالاری،بر تن کنند. همینطور با مقبولیتی که در میان مجموعهٔ ابواب جمعی‌ شهرداری تهران دارند، بسیار مناسب تر و معقول تر، از نام های مطرح خارج از سازمان شهرداری، خدماتی افزون تر و مطلوب تر و کم هزینه تر به لحاظ مادی و معنوی، به شهروندان قدرشناس تهرانی‌ ارائه نمایند. مدیرانی که حرفه گرایانه در امور شهری، هم سیاست مدارترند و هم، برای خدمت کردن به مردم سزاوارتر!
قطعا خالی‌ از فایده نیست اعضای شورای شهر تهران، برای ادامه راه سخت و سنگینی‌ که پیش روی خود برگزیده است، حالا که در مظان آزمونی مهم قرار دارد، تیر هدف خود را در چله کمان آرش قرار داده و پرتاب کند، نه در زنبیل سیاست گرایی مصلحتی سیاست مداران مدیر.
چرا که به لحاط تجربه های مدیریتی گذشته در شهرداری تهران، غیر اصولی بودن چنین تصمیماتی، زود تر از آنچه که پیش بینی شود، خود را نشان می دهد‌ و بر اساس سوابق، نیازی به توضیح بیشتر ندارد .
در عین حال، اعضای محترم شورای شهر ، برای انتخاب مدیر شهر تهران، ّباعزمی مدبرانه و راسخ، گام‌های خود را بر پایه هایی محکم تر از دیوار سیاست پیشه های مدیر تکیه می دهند و قاطعانه به انتخاب مدیر سیاست مدار شهری می پردازند، نه فقط سیاست مدارانی که بنا دارند تا مدیریت شهری را هم در کارنامه مشغله های گذشته خود تجربه کنند!

کتاب 12 اصل موفقیت برای مدیران

مديران بايد باهوش‌ترين جستجوگران راهبردهاي موثر، براي دست يافتن به بالاترين سطوح مديريت‌ها، در نظر گرفته شوند. استراتژي‌هاي مديريتي كه به مرور زمان تكميل و تثبيت شده‌اند و به صورت پايدار در عرصه انجام وظايف مديريتي بكارگرفته مي‌شوند، ‌امروزه به صورت روش‌هاي تكراري و برجاي مانده از گذشته، اگر مورد اصلاح و بازنگري مستمر قرار نگيرند، كمتر قادر هستند تا در شرايط به شدت متحول و به شدت متغيير جوامع و سازمان‌هاي مديريتي آن، رقم زننده نتايج استثنايي و خارق‌العاده باشند.

در ادامه مطلب می توانید لینک کتاب 12 اصل موفقیت برای مدیران را مشاهده نمایید. ادامه ی مطلب

پارلمان محلی؛آرمان شهر یا ویران شهر

“پارلمان محلی؛ آرمان شهر یا ویران شهر”

پارلمان های محلی و یا به عبارت دیگر مدیریت شهری از طريق مجالس محلی، برای برآوردن چه مقاصدی تشکیل شده اند؟ آیا غیر از این است که شهرها مجموعه هایی نامتناهی از نیاز ها و خواسته‌های بی پایان شهر وندان هستند که با تجمع گروه‌های فراوان جمعیتی در مناطق کوچک و بزرگ، برای تشکیل زیست اجتماعی مدنی در کنار یکدیگر، بدنبال تأمین مقدمات یکی از اساسی ترین نیازهای انسانی یعنی بقاء رضایت مندانه می باشند ؟
هر چند که صِرف بقاء نیز امروزه با پیدایش علم پيشرفته، تحت تاثیر عصر روشنگری، فناوری های تکنیکی و رسانه های فرامرزی، که هر روز به شکلی تازه تر ، بازنمايي می‌ شوند، نَفسِ حریص انسان را راضی نمی کند.
چرا که خواسته های جدید تر ، نوعی از بهتر شدن را نسبت به گذشته نوید می دهند و هماره انسان را تحریض می کنند که، نداشته هایش را جامه بودن و شدن بپوشاند و به زندگی متعالی بیاندیشد و تلاش کند تا همه آن چه که مي خواهد را بدست آورد.

بطور قطع نمی توان تمامی نیاز ها و خواسته‌ها را ، در فضایی از خلاء های واقعیِ موجود تأمین کرد. یا رفاه و خشنودی مردم را، بر منابع و جنبه‌های غیر پایدار و نامتوازن ، بنا نهاد.

زیرا آنچه از شرایط حال در شهرها را می توان از نگاه شهروندان تصویر کرد، عبارت است از ناخشنودی حاصل از عدم تأمین نیازها و برآورده نشدن آمال ، برای تحقق زیست اجتماعی مطلوب، توسط اعضای پارلمان ها ، و در بحث ما ، پارلمان های محلی.
با این دلایل که در طی پنج دوره گذشته، مدیریت های شهری، هر آنچه جلوتر آمده اند همواره این ابهام را بیشتر ایجاد کرده اند که افق رویکرد نمایندگان مجالس شهری، کدام پنجره از خدمتگزاری را نشانه رفته و بدرستی آن را بر روی مردم گشوده است؟
آیا آرمان شهرها، تمهید و توسعه یافته اند؟ یا ویران شهرها به شهروندان و مردم تحمیل شده اند؟ آن هم با تمسًک بر واژه زیبا و جذاب ” ما خدمتگزار شما هستیم”.

اینکه حالا یک عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها در مجلس شورای اسلامی، مدعی می شود که هزار نفر از اعضای منتخب شورای پنجم در بازداشت هستند، بيش از آنکه روشنگری باشد، می‌تواند ابهام زا تر بنماید.بدین صورت که، چرا، برای چه و چگونه اینچنین شده است؟ و چرا نباید می‌ شده است؟ در نهایت، پاسخ ها را نیز بر اساس وظیفه ای که قانونا وجود دارد، باید خود و همکارانشان در مجلس قویِ انقلابیِ فعلی تدبیر کنند وبدهند، نه شنوندگان و خوانندگان خبرها و یا شهروندان در شهرها، که با شنیدن چنین فرمایشاتی، بی اعتماد تر هم می شوند!

البته حالا بماند که، قطعا این نکته هم هنوز از ذهن ها پاک نشده است که به گفته مقامات رسمیِ مسئول، حدود یک سوم از نمایندگان مجلس دوره دهم نیز، به دلایلی از همین قبیل ، از انتخابات دوره یازدهم مجلس باز ماندند و نتوانستند مجددا کسوت خدمتگزاری را برتن کنند!!

دو اتفاق مذکور به نوعی می تواند موید این باشد که نمایندگان پارلمان ها تا چه اندازه با شعار خدمتگزاری، برای تحقق آرمان ها، در تامین زندگی رضایتبخش و سعادت مندانه شهروندان همت کرده‌اند. یا اینکه تا چه میزان به تخریب و ویران گری در حوزه اطمینان و اعتمادِ مردمی که به آنها رای داده بودند، پرداخته اند.

شاید در حال حاضر نياز نباشد تا بيش از اين به دوگانگی های مطرح شده در فوق معطوف شد. زيرا ناکارآمدی و ناکارایی بیشتر زمانی افزون تر دیده خواهد شد که، به ناپایداری های منابع ، عدم وجود زیرساخت های اصولی ، سیستمی ، شفاف و قانونی، برای تأمین آرمان های مدنظر، بيش از گذشته بی توجهی شود.
چراکه هر اندازه اجازه داده شود تا آشفتگی‌ها و بی قانونی ها فزاینده تر شوند، باید به همان اندازه نگران فاجعه های بزرگتر و اتفاقات ناگوارتر، بواسطه بی اعتمادی های فراوان ایجاد شده، نسبت به فرآیند بهتر شدن در آينده بود.

در هر حال آنچه امروزه مهم می نماید این است که قطعا ویران شهر سازی، رويه و یا راه منتخب هیچکس نیست. در عین حال صِرف آرمان گرایی شهری هم کفایت نمی کند. بلکه آنچه بيش از گذشته اهمیت دارد توجه به واقعیت ها و تأمین زیست مطلوب و زندگی سعادت بخش برای موکلان و مردمی است که شرایط حال آن ها باید از وضعیت فعلی به خوب و سپس به عالی تغییر کند.
این امکان در حال حاضر با انتخاب رئیس دولت سیزدهم و وعده‌های فراوان داده شده، بارقه‌هایی از امیدواری را، بوجود آورده است. طوریکه نمي شود امید و هیجان بوجود آمده را، در میان رأي دهندگان و مردم،نادیده گرفت.
البته مشروط بر اینکه قوای کشور، با اتکال بر خداوند تبارک و پیرو مقام معظم ولایت ، بدون توجه به برخی گرایشات، با همراهی و همکاری با دولت آینده ، تأمین منابع، پایدار سازی ، کارآمدگرایی و اعتماد آفرینی را افزون‌تر از گذشته، به یکدیگر گره بزنند و به اتفاق هم، پایانی باشند بر ناکارآمدی گذشتگان!